<$BlogRSDUrl$>
ما چگونه ما شديم؟

[12.27.2003]


عزا...
یکی از بدترین اتفاقاتی بود که دیده بودم! زلزله منجیل رو به یاد نمی آورم اما مثل اینکه اون زلزله هم خیلی فجیع بوده...صحنه های دردناکی دیدم و هم صحنه های جالب.
صحنه ی اتحاد مردم برای یاری به یکدیگر! ای کاش در همه زمینه ها اینقدر متحد بودیم...جلوی مراکز انتقال خون ها ازدحامی بود ولی متاسفانه من نمیتونستم کمکی کنم چون کسانی که واکسن سرخچه زدن نباید خون می دادند.....
*
یک چیز جالب هم این بود که این اولین عزاداری بود که همه یک دل عزادار بودند...از صدا و سیما گرفته تا مردم عادی که همه دمق بودند.
خدایا کمک کن!
*
کمک های آمریکا به ایران شامل 150000 پوند دارو و مواد اولیه و 200 امدادگر.
در ضمن دو آمریکایی نیز در این زلزله صدمه دیدند که یکی از آنها مرده و دیگری در یک بیمارستان در تهران تحت مداوا هست.
طبق منابع رسمی تا به حال 20000 تا مردن ولی فکر کنم بیشتر از این حرفها باشه.[منبع]
*
شاید یک عده ایی در این شرایط خیلی خوشحال باشند! تو این وبلاگ خوندم زندان خراب شده و زندانیها فرار کردند...البته درصد بی اساس بودن این خبر زیاده!!! وقتی بیمارستان با خاک یکسان شده، زندان که جای خودش رو داره و فکر نکنم زندانی ایی زنده مونده باشه که فرار کرده باشه...ولی اگه فرار کرده باشه که الان کلی داره کیف میکنه...


[Link]


[12.26.2003]

خبر بسیار بسیار ... بد
ويراني كامل ارگ تاريخي بم و فرمانداري بم
در ضمن تلفات جانی هم داشته! متاسفانه.....:(
(گزارش مشروخ ایلنا از زلزله در بم)
خبر های یاهو در مورد زلزله خیلی شدید 6.7 ریشتری بم.
*
متاسفانه دلیل این هم مرگ و میر عدم رعایت قوانین ساخت و ساز هست. ظاهرا تعداد کشته ها 4000 نفر و یا بیشتر باشد.
مشابه همین زلزله یعنی 6.7 ریشتری همین چند وقت پیش(دو هفته پیش) در تایوان آمده و هیچ خسارت جانی و مالی وارد نشده!
فکرشو بکنید اگر همین زلزله در تهران یا شهرهای پرجمعیت دیگه بیاد چه فاجعه ایی رخ میده!!!









[Link]


[12.24.2003]

تولید انبوه احزاب!
امروز صبح از در دانشکده که اومدم بیرون دیدم که دقیقا روبروش یک پلاکارت بزرگ زدند و رویش نوشتند حزب اسلامی کار شاخه جوانان
با خودم گفتم تا انتخابات میشه همین جوری یک مشت احزاب هم ساخته میشه! معلوم نیس این حزب اسلامی کار تا حالا کجا بوده:)) خلاصه این روزها بصورت فله ایی و انبوه احزاب مختلف بوجود می آید.
*
در مطلب قبلی گفتم از یک طرف دلم میخواد در انتخابات شرکت کنم ولی یادم رفت اون طرفش رو بگم که چرا دلم نمیخواد شرکت کنم، دلیل این طرفیش خیلی کوتاهه:
ای مفتی شهر، از تو بیدار تریم
با این همه مستی ، از تو هشیارتریم
ما خون رزان خوریم و تو خون کسان
انصاف بده ، کدام خونخوار تریم؟
(خیام نیشابوری)
واسه همینه که میگم موندم تو برزخ!
*
امروز متوجه وبلاگ یکی از مجریان صدا و سیما شدم...همون مجری اوا خواهره برنامه کودک!
خیلی دلم میخواد نویسنده ی این وبلاگ در مورد این عمو پورنگ بنویسه و ببینیم بین لاریجانی و این عمو جون چه خبره:))
راستی همین وبلاگ خفن صاعقه گفته که صدا و سیمای مرکز فارس خوب سره صدا و سیما رو گول مالیده و همینجوری دارند بالا میکشند.


[Link]


[12.23.2003]

آخرش باید چه کار بکنیم؟ موندیم تو برزخ...شرکت بکنیم یا نکنیم؟
منظورم شرکت در انتخابات هست. از یک طرف فکر میکنم اگر در انتخابات شرکت نکنیم مجلس هم مثل شوراهای شهر میشه و می افته دست یک مشت آدم کله خر و اونوقته که دیگه دهن ملت سرویس هست.
در حال حاضر که این راستی ها فقط شورا ها رو دارند خوب حالگیری کردن تا حالاش...اگر میبینید وسط میدان مقبره ی شهدا نساختن واسه این بود که یک مجلسی بود که مانع کارهای احمقانه ی اونها بشه ولی وقتی مجلس هم با راستی ها همسو بشه هر کاری که دلشون بخواهد میکنند.
بعدش هم اگر در انتخابات شرکت بکنیم یا نکنیم باز هم خواهند گفت که حضور مردم میلیونی بوده!!!
اگر هم فکر کردید که مثلا با عدم شرکت حکومت مشروعیت خودش رو از دست میده لطفا از این فکر های قشنگ نکنید...حالا گیریم که مثلا نظام مشروعیت خودش رو از دست داد، میخواهید چه کار بکنید؟ نکند که شما میخواهید بروید در خیابان علیه رژیم شعار بدهی؟
به قول شیخ رفسنجانی چه مردم شرکت بکنند و چه شرکت نکنند کار خودشان را خواهند کرد. چطور که تا حالا می کردند و خواهند کرد و هیچ کس هم جرئت مخالفت نداره!
به نظر من تحریم انتخابات فقط باعث وخیم تر شدن اوضاع میشه...حالا خود دانید! فردا که اومدن خیابان ها رو هم زنانه - مردانه کردند حالتان را میپرسم.
*
وقتی به اوضاع مملکت فکر میکنم این شعر به ذهنم میاد:
چنین تطاول و تاراج و خونریزی.......مغول نکرد و سکندر نکرد و ملا کرد
مغول بکشت و سکندر بسوخت و تازی برد....زهی! ملا که هر سه یکجا کرد

(فرخی یزدی)


[Link]


[12.21.2003]

(با اینکه طولانیه ولی حوصله به خرج بدهید و بخونید)
دوستان عزیز آنچنان به من تاختید که من هاج و واج موندم و خواستم توضیحی داده باشم.
در مورد اینکه به جشن سال نو میلادی(نه تولد مسیح) اشاره کردم و اون رو یک رسم غیرایرانی خواندم به خاطر این بود هر فردی که تابعیت ایران را دارد جدای از دین اون در وهله ی اول یک ایرانی است. سال نوی ایرانیان نوروز هست و نه کریسمس! در هر صورت اگر ایرانی هستید جشن سال نوی میلادی(نه تولد مسیح) ارتباطی به مسیحیان ایرانی ندارد در ضمن من تا به حال ندیدم و نشنیدم که دولت از برگزاری مراسم کلیسایی جلوگیری کند...واقعا تا حالا نشنیدم که مثلا بسیج یا انصار بریزن تو یک کلیسا و مراسم اون ها رو بهم بزنن، فکر نمیکنم از این نظر مشکلی برای اقلیت های مذهبی باشه.
از نظر من یک مسیحی ایرانی نباید ادای مسیحی های غیر ایرانی را در بیاره و جشن سال نوی میلادی رو برگزار کنه.سال نوی ما نه اول صَفر است و نه اول ژانویه..بلکه اول فروردین- آخرین روز آفرینش گیتی - هست.
در ضمن من نگفتم این مراسم لذت بخش نیس! بلکه برای من مفهومی ندارد...جشن های بسیار لذت بخش دیگری در بین افراد سایر ملل هست که بسیار لذت بخش هستند ولی لزومی ندارد ما هم آنها را اجرا کنیم. مثلا چینی ها مراسم مفرح و لذت بخش زیادی دارند، آیا ما هم باید آنها را انجام دهیم؟
در مورد زیبایی نوروز...که چه عرض کنم دوست عزیز!! من تا به حال روضه ایی نشینده ام در ابتدای نوروز! بلکه یک دعایی هست – که متاسفانه به عربی هست که البته میشه به فارسی هم خوندش – و موفقیت رو در این سال جدید آرزو میکنیم...مگه هر چیزی عربی باشه روضه به حساب میاد...تازه این روز ها خیلی ها این دعا رو به فارسی میخونن که این خیلی خوبه!(از این کلمه ی روضه خیلی زورم گرفته...خیلی به خدا)
در ضمن دلیلی نمیبینم که وقتی هنوز به خوبی با سابقه ی تاریخی کشورم و تمدنم آشنایی ندارم بروم به دنبال مراسم و سلوک بیگانگان ، اگر هم نظری دادم در این مورد فقط بر اساس آنچه بود که میدیدم و در وبلاگم(جایی که شامل نوشته های شتابزده و شاید سطحی(شاید هم عمقی)) نوشتم و به نظرم مراسم قشنگی نیس ولی خوب چون فعلا فرهنگ حاکم بر جهان، فرهنگ مغرب زمین هست(زمانی هم فرهنگ ایرانی، زمانی عربی و ... بر جهان حاکم بودند) این قدر این مراسم در بین جهانیان شهرت یافته.
*
نوروز برای من دریایی از معناست، بیانگر روحیه ملت ماست ، قدمت ما را نشان میدهد.
واقعا کریسمس از نوروز زیباتره؟؟؟ خدایش اینو همین جوری گفتی یا واقعا نظرت اینه؟
لطفا اینجا رو بخون، حتما !!!
*
در مورد چهارشنبه سوری که همه میدونند این خسارات و وحشی بازی ها به هیچ وجه جایی در فلسفه ی این مراسم نداره و فقط به خاطر شرایط کنونی اجتماع تبدیل شده به معرکه ایی برای ابراز هیجانات خفه شده!
*
اینم بگم که نوروز هم برای غیر ایرانی ها بی مفهوم هست، چرا که نوروز در چهارچوب فرهنگ ما معنا پیدا میکنه. پس انتظاری هم ندارم که مثلا یک بیگانه عظمت نوروز را درک کند ولی اگر یک ایرانی در عظمت نوروز شک کند برایش متاسفم! اضافه کنم به اندازه کافی در فرهنگ ایرانی جشن و پایکوبی برای تجدید روحیه هست.
البته با این شرایط که حکومت در گسترش فرهنگ عربی همت گمارده و هجوم فرهنگ غرب ! حفظ هویت ملی بسیار دشوار است.
به قول سیاوش قمیشی ، همه ما ایرانی ها بی سرزمین تر از باد شدیم! دریغ و افسوس...
(در ضمن من هیچ دلم نمیخواد با شادی ملتی شادی کنم که وقتی ازت مبپرسن اهل کجایی و در جواب ایران میشنون با یک حالت تعجب میگن: MID EAST ??????)


[Link]


توضيحات

اسم اين وبلاگ برگرفته از كتاب
ما چگونه ما شديم اثر صادق زيبا كلام است
و چون من به شدت تحت تاثير
اين كتاب قرار گرفتم،نام
اينجا بدين سان شد و متذكر
ميشوم كه مطالب اينجا با آن
كتاب هيچ ارتباطي ندارد.

موسيقي(Music)

Click Here
Celine Dionne-That's way it is
(با سرعت 28.8Kbps تقريبا 4 دقيقه طول ميكشه تا آهنگ بارگذاري بشود)

Links


Blogroll Me!


پاتوق ها

BBC باحالش
صبحانه
سرخط
مجله سیاه سپید
بالام جان! نخبر؟
شمسی خانم اینا...

و غيره...

o چرا مينويسم؟

o همه چيز در مورد من؟

o شخصيتهاي محبوب

o تلگراف

 

>اندازه مناسب براي مرورگر 800X600 ميباشد<

-->