<$BlogRSDUrl$>
ما چگونه ما شديم؟

[8.08.2003]

ديروز كه قرار بود چيزي ننويسيم؛كلي مطلب به ذهنم اومد ولي حالا هيچي نيس كه بنويسم!


[Link]


و چقدر فضول زياد است...
اول اينكه بعضي مواقع درصد فضولي مردم بسيار بالا ميره! مثلا اگر يك دونه از اين تابلو هاي آلودگي هوا را كه تو فلكه ستاد گذاشتن رو واسه خصوصيات آدم ها بگذارن در روزهاي اعلام نتايج كنكور به حد بسيار خطرناكي ميرسه. بابا يارو رفته شماره داوطلبي ما رو كشيده بيرون و رتبه ما رو ديده.. رفته همه جا هم گفته. البته من ناراحت نميشم. اگه اون نمي گفت خودم مي گفتم چون اصلا از اين مخفي بازي ها كه بعضي ها در ميارن خوشم نمياد. ولي به نظرم بعضي ها اصلا شعور ندارن و وارد قلمرو شخصي افراد ميشن. تازه بعد از اينكه دو تا فحش آبدار ميشنون از دست آدم شاكي هم ميشن...
*
ايها الناس: خواهر،برادر و پدر و مادر سعيد امامي همسايه ما هستند وقتي فهميدم بسيار كپ كردم. يعني فكر كردم شايعه هست و الكي چون اسم فاميلشون امامي هست مردم پشت سرشون حرف در آوردن... آخه يك اپسلن اسلامي نبودن. باباش كه 60-70 سال داشت با يك بيوك كرم رنگ مي رفت دختر بازي. برادرش از اين سبيل هاي متال ميگذاشت... خواهرش كه خوب اصلا شباهتي به حزب اللهي ها نداشت و خيلي دهن ولي داشت... حالا با همه اين حرفها من مي گفتم بابا اين حرفها دروغه. لا اقل اگر هم اين طور باشه اين ديگه خانواده اش رو ميبره تهران. اما بعد از اينكه با خواهر زاده اش دوست شدم(اون با من دوست شد) من بهش گفتم مردم پشت سر شما حرف خيلي ميزنن! گفت حرف نميزنن واقعيت هست. بله.. سعيد امامي دايي من هست.بازم باورم نمي شد ولي بزور به خودم قبولاندم. خلاصه كلي رفتيم تو نخ اين پسره و تحويل گرفتنش و سئوال هايي عجيب پرسيدن. يك حرف جالب زد. گفت ميدوني چه جوري اين بچه حزب اللهي پيشاني خودشون رو سرخ ميكنن؟(يعني اينكه از بس سرشون رو مهر بوده و نماز ميخوندن،پيشانيشان سرخ شده) گفتم: نه. گفت: هر دو شب يكبار گوجه فرنگي رو بر روي سيخ كباب ميكنن و مي مالند به پيشانيشان. حالا راست و دورغش با خودش.


[Link]


[8.04.2003]

كلاغ هاي جنگنده
عكس خواهران بسيجي بسيار خنده دار است. يكي از اصول نظامي چابكي رزمنده است ولي اين خواهران مواظب پوشش برترشان باشند يا جانشان؟
البته اينان سعي ميكنن كه بگويند پوشش اسلامي همه كار مي توانند بكنند. ولي به خدا اين يكي نميشه... حالا فرض كنيم كه ميشه. گرماي هواي رو چه جوري تحمل مي كنند! اكثر نقاط مرزي ايران مناطق خشك هستند!
واقعا بالاخره حجاب به نوعي بيانگر قشر مومن(من كاري به خوبي يا بدي مومن بودن ندارم) بود ولي با اين مسخره بازي ها همين هم ارزش خودش رو از دست داد.
در مورد خود سايت هم بايد بگم واقعا مسخره است! بخصوص اينكه تاريخ رو به هجري قمري مي نويسه در صورتيكه تاريخ رسمي و اصلي ايران هجري خورشيدي است. خيلي اين بيسجي ها احمق هستند!! به نظرم اين به همون تفكر بر ميگرده كه اين حزب اللهي ها فكر ميكنن خدا فقط عربي بلده...


[Link]


[8.03.2003]

حالا يك چيزي باز تو همين وبلاگ ديو ديدم كه جالب بود. نامه هاي رد و بدل شده بين عمر و يزدگرد سوم هست. البته ديو در وبلاگش متن انگليسي اون رو گذاشته بود كه بنده به صورت آزاد فارسي كردمش. بخونيد بعد من نظرم رو ميگم:

از طرف: عمر بن خطاب خليفه ي مسلمين
به : يزردگرد سوم پادشاه امپراطوري پارس

يزدگرد! من آينده پر باري را براي تو و شهروندان تو نمي بينم مگر زماني كه پيشنهاد من را بپذيري و با من بيعت كني.
زماني تو و كشورت بر نيمي از جهان شناخته شده حكومت مي كرد و حالا چه شده كه شكوه گذشته را نداري؟
سپاهيان تو در تمامي ميدان هاي نبرد شكست خورده اند و كشور تو رو به فروپاشي مي باشد.
من يك راه حل به تو پيشنهاد مي كنم و آن اين است كه خداوند يگانه را پرستش كني ؛ همان خداوند حقيقي را . همان خدايي كه جهان و همه چيز را آفريد.
ما پيام آور همين پيغام به تو و جهانيان هستيم. آتش پرستي را رها كن و به شهروندان خودت فرمان بده آتش پرستي را رها سازند و به ما بپيونديد كه همانا ما درست و حقيقت هستيم.
الله را بيپرستيد كه به حقيقت اوست خداوند و خالق جهان. الله را پرستش كنيد كه تنها راه نجات و رستگاري شما پذيرش اسلام است.
هم اكنون روشهاي شرك آمير خود را پايان ده. پذيرش اسلام موجب مي شود كه او را ناجي خود بدانيد.
با انجام اين كار(ايمان آوردن) تو به تنها راه نجات خود و صلح براي پارسيان دست يافته ايي.
تو كه به خير و شر شهروندان خود آگاهي داري حتما همين روش را انتخاب ميكني. تنها راه بيعت با من است!
الله اكبر. امضا : عمر بن خطاب خليفه ي مسليمن.
××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××
از طرف : شاهنشاه پارسي ها و سزمين هاي دور دست و پادشاه بسياري از امپراطوري ها ،پادشاه ايرانيان و غير ايرانيان،پادشاه پارسي ها و غير پارسي ها من جمله اقوام تازي، يزدگر سوم از خاندان ساسان.
به : عمر بن خطاب خليفه ي تازي ها

به نام اهورا مزدا ، آفرينده ي زندگي و فرزانگي. تو(عمر) در نامه ات نوشتي كه مي خواهي ما را به سوي خداوند خود - الله اكبر - هدايت كني ، بدون كوچكترين شناختي از ما و خداي ما.
اين جاي بسي شگفتي است كه آدمي همچون تو كه معلوماتش در حد يك ولگرد بي ارزش تازي كه در صحراها سرگردان است، مي باشد ، خليفه شده است.
كوچولو ! تو به من مي گويي كه خداوند يگانه را پرستش كن در حاليكه نمي داني خداوند يگانه هزاران سال است كه مورد پرستش پارسي ها هست و آنها خداي واحد را پرستش مي كنند و روزانه 5 بار شكر او را به جاي مي آورند. در اين سرزمين فرهنگ و هنر سالهاست كه پرستش خداوند يگانه به عنوان جزئي از زندگي معمولي به حساب مي آيد.
زمانيكه ما فرهنگ مهمان نوازي و كردار نيك را در پهنه جهان گسترش مي داديم و پرچم گفتار نيك،پندار نيك و كردار نيك را به اهتزاز در مي آورديم، تو و نياكان تو بيابانگردي مي كرديد و سوسمار مي خورديد براي اينكه چيزي براي خوردن نداشتيد و دختران بي گناه خود را زنده به گور مي كرديد!
قوم تازي هيچ ارزشي به مخلوقات خداوند قايل نيست! شما ها سر فرزندان خود را مي بريد همانگونه كه با اسراي جنگي بر خورد مي شود، به زنان تجاوز مي كنيد و دختران خود را زنده در خاك دفن مي كنيد، راهزني، كشت و كشتار، ربودن زنان مردم و دزديدن اموال آنان از صفات شماست! قلب شما از سنگ است، ما تمام اين اعمال شرورانه ي شما را محكوم مي كنيم . شما چگونه به ما مي توانيد راه هاي نيكي را آموزش دهيد در حاليكه مرتكب چنين اعمالي مي شويد؟
تو به ما مي گويي كه اتش پرستي را ترك گويم در صورتيكه من و ايرانيان عشق به خداوند را در پرتوهاي خورشيد و قدرت او را در گرماي خورشيد مي بينيم.
پرتو هاي خورشيد نوري از حقيقت به سوي ماست و گرماي خورشيد آتش عشق به خالق و عشق به همديگر را در قلب ايرانيان شعله ور ميكند.
و اين به ما كمك مي كند تا با يكديگر مهربان باشيم و اين ما را روشن ضمير مي كند و هميشه عشق به اهورا مزدا را در جان ما روشن نگاه مي دارد.
سرور ما اهورا مزدا مي باشد و خيلي عجيب هست كه شما تازه آن را پيدا كرده ايد و نامش را الله اكبر گذاشته ايد ولي ما شبيه شما نيستيم. ما جوانمرد و توسعه دهنده افكار الهي در زمين هستيم. ما سالها ست فرهنگ خود را در عين حال كه به ديگر فرهنگ ها احترام مي گذاريم گسترش مي دهيم و شما به نام الله به سرزمين هاي ديگر يورش مي برديد و مردمان را مي كشتيد و باعث قحطي ، رعب و فقر براي ديگران مي شديد. الله شما شيطان است نه اهورا مزدا . چه كسي پاسخگوي فجايعي كه شما بار آورده ايد، مي باشد؟
آيا اين الله همان است كه به شما فرمان كشتار و غارت و ويران كردن را مي دهد؟ آيا شما پيروان همان هايي هستيد كه به نام الله اين اعمال را انجام مي دهند؟
شما ها از صحراهاي سوزان برخواسته ايد و در سرزمين هاي بي حاصل باليده ايد. شما با لشكر كشي و قدرت شمشير مي خواهيد عشق به خداوند را آموزش دهيد! شما ياغيان صحرا ها هستيد و مي خواهيد به مردمان متمدني همچون ما كه هزاران سال است در شهر زندگي مي كنند ، عشق به خداوند را آموزش دهيد؟
هزاران سال تمدن و فرهنگ در پشت ما نهفته است و با ابزارهايي بسيار قدرتمند.
به ما بگو با تمام لشكر كشي ها و وحشي گري و غارت تحت نام الله اكبر ، با لشكر اسلامي به چه مي انديشي؟
چه دانشي را ميخواهيد كه به غير مسلمان ها آموزش دهيد؟
چه فرهنگي را از الله خود آموخته ايد؟
كه حالا مي خواهيد آن ها را به زور به ديگران آموزش دهيد!
دريغا... دريغا... كه ارتش پارسي اهورا مزدا از لشكريان الله پرست شما شكست خورده اند!
هم اكنون مردمان ما خدا پرستند و روزانه 5 بار شكر او را به جا مي آورند ولي شما به زور شمشير مي خواهيد كه آنان خداوند خود را الله بنامند و به عربي او را عبادت كنند زيرا كه خداوند شما غير از عربي نمي داند.
من به تو و به همراهان راهزنت پيشنهاد مي كنم كه اينجا را رها كنيد و به صحرا هايي كه در آن زندگي مي كرديد باز گرديد. بازگرديد به همان جايي كه گرماي خورشيد را ضايع مي كنيد و قبيله ايي زندگي مي كنيد و سوسمار مي خوريد و شير شتر مي نوشيد و شهرهاي متمدن و ملت با شكوه ما را رها كنيد.
مردم ما را نكشيد، زنان و كودكان ما را ندزديد، به زنان ما تجاوز نكنيد و دختران ما را به عنوان كنيز به مكه نبريد و اين جنايات را به اسم الله اكبر انجام ندهيد. از اين رفتار جنايتكارانه ي خود دست بكشيد.
ايراني ها بخشنده، گرم‌،مهمان دوست و نجيب هستند و به هر كجا بروند بذر دوستي ،محبت، عشق، دانش و حقيقت را در آنجا مي كارند و آنها شما ها را به خاطر دزدي ها و جنايتتان مجازات نخواهند كرد.
من از تو استدعا مي كنم به خاطر اعتقادات بسيار وحشتناك و رفتار هاي وحشيانه ايي كه شما اعراب داريد، با الله خود به صحراي خود بازگرديد و به شهرهاي متمدن ما نزديك نشويد
امضا‌: پادشاه يزدگرد سوم ساساني.
(نسخه ي اصلي اين نامه در موزه لندن قرار دارد.)


[Link]


توضيحات

اسم اين وبلاگ برگرفته از كتاب
ما چگونه ما شديم اثر صادق زيبا كلام است
و چون من به شدت تحت تاثير
اين كتاب قرار گرفتم،نام
اينجا بدين سان شد و متذكر
ميشوم كه مطالب اينجا با آن
كتاب هيچ ارتباطي ندارد.

موسيقي(Music)

Click Here
Celine Dionne-That's way it is
(با سرعت 28.8Kbps تقريبا 4 دقيقه طول ميكشه تا آهنگ بارگذاري بشود)

Links


Blogroll Me!


پاتوق ها

BBC باحالش
صبحانه
سرخط
مجله سیاه سپید
بالام جان! نخبر؟
شمسی خانم اینا...

و غيره...

o چرا مينويسم؟

o همه چيز در مورد من؟

o شخصيتهاي محبوب

o تلگراف

 

>اندازه مناسب براي مرورگر 800X600 ميباشد<

-->