مادرم تعريف ميكرد كه وقتي آرمسترانگ به كره ماه رفت و تلويزيون ايران هم به طور زنده پخش كرد و مي گفت بعد ها آخوند ها ميگفتن اينا دروغ و كفر هست و حرام هست و ميگفتن اين دخالت در كار خدا هست و استدلالشون اين بوده كه جاي زندگي براي انسان رو زمين هست. مثلا ميگفت آخوند محل مي گفت كه اين تصاوير دروغ هست و ادعا مي كرد كه چقدر مردم ساده لوح هستن كه اين چيزها رو باور ميكنن و ميگفت كه اين كار(رفتن به ماه) كفر هست. من نميدونم چرا هميشه روحانيون(در هر ديني) مخالف پيشرفت علمي انسان هستند؟ شايد به اين خاطر باشه كه با پيشرفت علم پرده ها از روي جهالت انسانها به كنار ميره و به حق نزديك مي شوند. فكر نكنيد در دنياي امروز از اين خبر ها نيست! اتفاقا جاي بسي تعجب هست كه باز هم مشكل داريم و يكي از اون ها همين شبيه سازي انسان هست كه در حال حاضر انسان توانايي توليد انسان ديگر رو داره اما متاسفانه مخالفت ميشه با اين كار و اين رو دخالت در كار خدا ميدونن... من فكر نكنم خدا از اين پيشرفت انسانها ناراحت باشه چونكه اگر اين طور بود به انسان قدرت تامل ؛ فكر كردن و تحصيل علم رو نمي داد و انسان رو مثل بقيه حيوانات مي آفريد. پس حتما حكمتي هست كه خدا اين قدرت انديشه رو به انسان داده است.
*
پانته آ عزيز گفته كه تو كه خودت از اين حرفها ميزني پس چرا از حرف من ناراحت شدي ؟ در جواب بگم من كه در مورد بي فرهنگي نوشتم كه بيشتر منظورم عدم رعايت قانون توسط شهروندان ايراني بود؛ هيچ وقا ادعا نكردم مردم ايران حيوان(جاي حيوان در جنگل است) هستند بلكه گفتم با گفتن حرفهايي مثل 2500 سال تمدن و اين تيپ حرفها مخ ملت رو پر كردن تا يك جوري اين عقب ماندگي توجيه بشه و كسي به عقب ماندگي فعلي ايران توجه نكنه و دلخوش باشه به گذشته درخشانش(كه در مورد درخشان بودنش هم كلي حرف و حديث هست) البته اين روش بيشتر در حكومت سابق ايران براي فريب مردم استفاده ميشده مثل حالا كه ميگن دليل عقب ماندگي ما استكبار جهاني و در راس اون آمريكا... همه اينا حرف هست.
خيلي طولاني شد... لپ كلام دو سطر اول بود كه بيانگر دليل ناراحتي من از اون تيكه آخر اين پستت بود.
پيش در آمد: والا داشتم كامنت ها رو ميخوندم و تو كامنت يكي از پستها شخصي بنام ديو نظر نگذاشته بود و رفتم تو وبلاگش كه وبلاگ بسيار جذابي داره. خيلي كيف كردم. يك مطلب خيلي جالب از همين وبلاگ:(تو پرانتز عرض شود كه اسم وبلاگش هم خيلي جالبه: ديوان ديو ديوانه)
"مدتيه که بر حسب کنجکاوی و فضولی و تحقيق به بلاگهای زيادی سر ميزنم و دور از جون شما بعضی بلاگها هستن که انقدر زرق و برق و انيميشن و عکس و چراق چشمک زن و منگوله بهش آويزون کردن که منو ياد تاکسيهای ميدون حسن آباد تهران ميندازن٬ اون تاکسيهای که داشبوردشون يه چيزيه مابين پوست پلنگ و انواع اقسام دعاهای تلق انداخته شده و زينت آلات رنگين ديگه که در يک فضای يه متری از سر و کول همديگه بالا ميرن. حکايت تاکسيها رو که سر در نميارم و اين بلاگهای سه فاز هم همينطور٬ به نظر مياد که کار زياد داره!" (لينك مطلب)
*
من از اين خوشم مياد. خواننده ي باحاليه.
ملت بدون فرهنگ اينا رو كه مينويسم الكي نيست. وقتي مي بينم بعضي ها شروع ميكنن و هي ميگن ما 2500 سال پشتوانه فرهنگي داريم و ... هزار تا خزعبلات ديگه عصباني ميشم. يك حرفي ميزنم كسي فكر نكنه از ايراني بودن خودم ناراحت هستم. بلكه ميخوام بگم همه اين حرفها كشك هست و واقعيت اين هست كه ما فرهنگ زندگي در جامعه امروزي رو نداريم. بله ما 2500 سال تمدن شهرنشيني داريم اما نه از نوع مدرنش بلكه از اون نوعي كه در حال حاضر در روستاهاي دور و پرت مي بينيم كه البته اين نوع زندگي در 2500 پيش تمدن خوبي بوده كه قابل افتخار هست ولي اين دليل نميشه كه ما در سال 1382 داراي فرهنگ شهر نشيني هستيم. خودتون ببيند... مثلا همين رانندگي كه يكي از نمونه هاي زندگي مدرن هست. واقعا چقدر مردم ما پا بند اين قوانين هستند و خودشون رو ملزم به رعايت قوانين ميدونن؟ بلكه هر كسي كه چراغ قرمز رو رد ميكنه به خودش بسيار افتخار ميكند كه چقدر زيرك هست و توانست بدون اينكه جريمه شود به هدف خودش برسد و متاسفانه ملت ما(و خود من) به اين توسعه فرهنگي نرسيده كه اين قوانين براي حفظ جان و منافع ما هست زيرا معيار هاي زندگي ما تقريبا همان معيار هاي كهن هست كه همانطور كه شاهديم به هيچ وجه نمي تواند در حال حاضر براي ما مفيد باشد. پس خواهشا اينقدر نگوييد ما اين بوديم و اون بوديم.. ببينيد حالا چي هستيم! اون 2500 سال تمدن افتخار كردني هست(كه البته فرهنگ نگهداري از اين تمدن رو هم نداريم. يك سري به تخت جمشيد بزنيد...) ولي دليل نميشه كه بخواهيم با همون سنتها بعد از 2500 سال زندگي كنيم. اينقدر نگوييد تهاجم فرهنگي! آخر تجاوز به كدامين فرهنگ؟ تجاوز به فرهنگ بي فرهنگي؟ ملتي كه حتي قادر به انتخاب رهبر خودش نيست آيا با فرهنگ است؟ نگوييد نگذاشتند كه اين حرفي بيهوده است! چونكه روشهاي ما براي رسيدن به آزادي هم مربوط ميشه به شيوه هاي مخالفتي 2500 سال پيش! يعني ياغي گري و احساسي عمل كردن! در صورتيكه زندگي مدرن ميگه وسيله ايي به نام رسانه ها و مطبوعات هست براي بيان مخالفت... نمونه ياغي گري و بدون فكر عمل كردن انقلاب سال 57 بود كه نتيجه اش اين شد كه حالا هست. پس مي بينيد معيار ها و سنن قديمي پاسخگوي نيازهاي ايراني امروز نيست و فقط به درد موزه ها ميخوره... خواهشا چشم و گوشتون رو نبنديد و بدونيد كه ايراني سال 82 بويي از فرهنگ مدرن نبرده.
بگم كه من هم يك ايراني هستم و شامل همين بي فرهنگي ميشم و اين نوشته دليل مبرا كردن خودم از اين نواقص نيست...
وبلاگ خيال: "من کلا از اول هم انشام خوب نبوده و الان هم نیست،به همین خاطر طول میکشه تا یه چیزی بنویسم...حالا چرا وبلاگ درست کردم خودم هم نمیدونم"
من هم هيچ وقت انشا خوبي نداششتم و نميتونستم مثل بقيه يك شعر بي سر و ته بگذارم اولش و بعد 60 سطر مقدمه ي بي ربط به موضوع و دست آخر دو سطر هم در مورد موضوع انشا بنويسم... هميشه انشا هاي من به زور به يك صفحه مي رسيد تازه با صد تا تقلب؛ مثل يك خط در ميان نوشتن و يك سطر رو چند بار نوشتن.. نميدونم معلم ها ميفهميدن يا نه؟؟ چون يك انشا 5 ثانيه ايي يك صفجه ديگه نميشه ولي خوب به احتمال زياد مي فهميدن و چيزي نميگفتن. در هر صورت هيچ انشا من خوب نبود. اما فكر كنم قضيه وبلاگ نويسي با انشا نويسي فرق كنه. خوب وقتي حرفي نداري ميتوني وبلاگ ننويسي ولي اگر انشا ننويسي از كلاس بيرون ميشي و لازم نيست تو وبلاگت 100 سطر مقدمه و شعر بنويسي.. چون اگر طولاني بشه كسي ديگه وبلاگتو حوصله نداره بخونه و....
*
اينجاعكس دختر هاي عرب هست كه ملت هم زيرش به عربي فكر كنم در موردش بحث كردن. چيز جالبي بود.(از وبلاگ googooshqueen ) كاش ايراني ها هم يك همچين سايتي درست كنن كه فكر كنم باشه ولي پر هست از عكس هاي جعلي.
*
يك كار بسيار جالب از غربتستان: "بيا کلمه پروانه رو در چهار زبون (فارسي، انگليسي، فرانسوي، آلمانی) مقايسه کن : "
*
تا كي بشينم اين وبلاگ رو بخونم و حسرت بخورم كه تو اين كامپيوتر لكنته هيچ كاري نميشه كرد.
*
جدول و زمان مسابقات قهرماني فوتسال آسيا رو اينجا ببينيد. همه ملت مسابقات فوتسال رو دنبال ميكنن چون خيلي حال ميكنن كه هميشه ايران با اقتدار قهرمان ميشه ولي اگر اوضاع همين جوري بمونه اوضاع عوض ميشه و اونوقت مثل فوتبال چمني بايد دنبال عربها و چشم بادومي ها بدويم تا شايد به آنها برسيم.. اميدوارم ديگه تو فوتسال به اين وضعيت فوتبال چمني دچار نشيم.
اسم اين وبلاگ برگرفته از كتاب
ما چگونه ما شديم اثر صادق زيبا كلام است
و چون من به شدت تحت تاثير
اين كتاب قرار گرفتم،نام
اينجا بدين سان شد و متذكر
ميشوم كه مطالب اينجا با آن
كتاب هيچ ارتباطي ندارد.
موسيقي(Music)
Click Here Celine
Dionne-That's way it is (با
سرعت 28.8Kbps تقريبا 4
دقيقه طول ميكشه تا آهنگ بارگذاري بشود)