<$BlogRSDUrl$>
ما چگونه ما شديم؟

[7.26.2003]

با آسمان بيليارد بازي كردم و خيلي حال داد. يك دست اون برد و دست بعد رو من بردم(اينو فكر كنم.. شايد هر دو دست رو هم باختم.. شدم عين اين پيرمرده كه آلزايمر دارن... آخه از وقتي كه كنكور دادم مغزم رو دادم اجاره...)
*
مهدي(عج) ظهور فرمودن... از وقتي رفته بود غيبت همچين يك كمي حس وبلاگنويسي من هم فروكش كرده بود.. امروز تا ديدم وبلاگش به روز شده گفتم بيام اينجا بنويسم.. هنوز نميدونم دليل غيبتش چي بوده. به هر صورت وبلاگي كه خيلي دوستش دارم.
*
وقتي حرفي ندارم بايد از ديگران نقل قول بكنم.بخصوص وقتي نقل قول از رهبر معظم باشه:
"قصد داشتيم در صورت موفقيت عمل جراحي دو خواهر دوقلو ما هم دستمان را در همان بيمارستان عمل كنيم و بجاي اين دست كج يك دست راست و حسيني صاحب شويم تا دهن دشمنان اسلام بسته شود و ديگر ما را به دزدي و كج دستي متهم نكنند و لقب علي چلاق را از روي ما بردارند . البته بحمدالله بعد از مرگ دوقلوها متوجه شديم كه اين بيمارستان همچين قابل اعتماد نيست و يحتمل بعوض راست كردن دستمان ، غده‌ي ارتحالمان را پاره ميكنند !!!
بخير گذشت !" (به نقل از پايگاه شخصي رهبر)



[Link]


[7.23.2003]

قماربازي چند جانبه!
آقا چقدر حال ميده يك طرف داري بيليارد بازي ميكني! اونور داري با چند نفر ورق(Hearts) بازي ميكني و چقدر حال ميده.. كاش Creadit Card داشتم و يكمي قمار ميكرديم!! تا آخر خلاف بشيم. آلان يك سيگار برگ كنار دهنمه و يك بطري شكسته ي آبجو دستمه و دارم بين room هاي مختلف پرسه ميزنم و صفحه مانيتور پر از دوده....
*
يك وبلاگ خوب و جالب ديدم ! راستي طراحي وبلاگ در خواندن اون خيلي تاثير داره. درست مثل اين وبلاگ.. شايد اگر طراحي بي ريختي داشت با خوندن چند سطر سريع رد ميشدم ولي اينو نشستم تا آخر خوندم و ديدم چيز خوبيه. شما هم استفاده كنيد.
*
يك مقاله كليشه ايي از كاپوچينو در مورد كنكور... همه اين حرفها كشكه!! تنها راه حل كنكور اينه كه سربازي رو بردارند و اونوقت ميخواهم ببينم اين همه متقاضي ورود به دانشگاه خواهد بود؟؟ قطعا اين كار را نخواهند كرد زيرا دانشگاه آزاد تعطيل خواهد شد و آقايان زيادي از نون خوردن مي افتند و در ضمن اگر كنكور نباشه اونوقت باعث ميشه ما جوان ها به چيزهايي فكر كنيم كه خوشايند آقايون نيست! پس تنها راه حل مهار انگيزه و نشاط جواني سد كنكور هست.. نگيد بد بين هستم.. چونكه اگر اين همه هزينه كه صرف ساخت مسجد كردن دو تا كلاس درس دانشگاه مي ساختن اين مشكلات نبود. پس حتما هدفهايي پشت اين كار هست. مثلا من الآن بعد از كنكور اصلا حوصله فكر كردن ندارم و اصلا ديگه از پيگيري مسائل سياسي خسته شدم و به نظرم تفريح بهتره... شايد بعدا نظرم عوض بشه ولي در حال حاضر كه هيچكدام از اخبار رو به غير از ورزشي و تكنولوژي دنبال چيز ديگري نيستم. راستي عكس هاي اين گزارش نگاه كنيد؛ آيا متوجه يك قضيه ايي مي شويد؟


[Link]


[7.22.2003]

آي حال ميده اينترنت بدون فيلتر... فعلا همه وبلاگ ها بازه ولي مثل اينكه بقيه ملت خيلي تو كف خوندن وبلاگ ها هستن! اما بگم كه خبري نيس و همه چيز امن و امان است!(يكي بگه حالا با اين اوضاع كي وبلاگ منو ميخونه كه حالا بفهمه همه چيز در وبلاگشهر در امن و امان است!) نميدونم كه اينترنت دانشكده مهندسي از مخابرات نشئت ميگيره يا مستقل هست؟ در هر صورت ايولااا كه تحت تاثير جو نيستن و فقط سايت هاي سكسي رو بستن!
*
يك سئوال! چرا ما تو فارسي به فيلم هاي پورنو و سكسي ميگيم فيلم سوپر!! يا سايت سوپر! قضيه چيه؟ كسي ميدونه؟
*
اين هم از ابتكارات متخصصان شيرازي در صنعت IT حيف كه دير خبر دار شديم.
*
استدلال هاي بسيار مسخره رو اينجا بخونيد. جالبش اينه كه اون يارويي كه اين خزعبلات رو نوشته فكر ميكرده خيلي حاليشه!! يكمي بخنديم...:))
*
فردا به احتمال زياد ميريم باغ يكي از دوستان در زرقان.. 10-11 نفري هستيم. گمان كنم خوش بگذره.
*
زياد به مانيتور زل نزنيد كه كور مي شويد. البته اين تحقيقات مفتش گرونه!! كه چي حالا؟ مگر كسي ميتونه اين روزها دل از كامپيوتر بكنه؟ بابا برو كنار بگذار باد بياد.
*
حرف مفت ماليات نداره. من نميدونم اونا كه اين تئوري هاي بسيار زيبا رو ميدن واقعا چيزي در اون كله پوكشون وجود داره؟؟ خدا رو شكر اينترنت هست و شما مي تونيد برويد در سايت دانشگاه هاي معتبر آمريكا و به Profile اعضاي هيئت علمي اون مراجعه كنيد و ببيند در همين فيلد الكترونيك چند تا استاد دارند كه جايزه نوبل برده! نسبت اين تعداد برابر هست با نسبت استادهاي ريشو و حزب اللهي به اساتيد با سواد در دانشگاه هاي ايران.
*
آلبوم هاي خوليو(بواي Enrique) هم مجاز شده!!! بشتابيد.
*
اينم مصداق واقعي ضرب المثل: "گوز چي كارش به شقيقه"
يك قسمتي اش هست كه واقعا خنده داره بخونيد و بخنديد:
"دكترجلالي، تصريح كرد:امروز IT نياز نظام است. من IT را نعمت خدا مي‌دانم كه كسي كه از آن استفاده نمي‌كند، به نظر من ‌‌١٠ برابر بيشتر از اصراف كنندگان نان گناه مي‌كند. روش ما در مسائل ديني بايد تغيير كند." :))


[Link]


[7.21.2003]

بنده كيش بودم و متاسفانه ممكن نشد كه اينجا رو UPDATE كنم. البته تو كيش دلم ميخواست كه بيام اينترنت وOFFLINE ها و e-mail ها رو چك كنم ولي اينترنت خيلي گران بود!! فقط واسه چك ميل 800 تومن بايد بدي! بابا با 800 تومن ميشه از پرديس رفت مرواريد!!!!!
جاتون سبز كه خوش گذشت.9 نفر بوديم! دو تا مون زده بودن تو كار جنس خريدن و آوردن اينجا كه هيچ وقت تو هتل نبودن! دو تاي ديگه هم اهل خريد بودن ولي واسه خودشون. عين زنها مي رفتند خريد... چونه ميزدن و از اين جور كارها كه من متنفرم به شدت و من با 4 نفر ديگه بيشتر تفريح مي كرديم؛ هم سالم و هم نا سالم.
يكي بگه كدوم آدم عاقلي تو اوج گرما ميره كيش؟ در هر صورت ما رفتيم و عجب هواي آشغالي. همه به ما ميگفتن كه هوا الان خيلي بده اما ما گوشمون بدهكار نبود و فكر نمي كرديم اينقدر مزخرف باشه. ميدونيد.. هوا انقدر گرم نبود و چيزي حدود 36-37 بود و رطوبت پدر آدم رو در مي آورد و در واقع كلافه مي كرد. ميدونيد چه اتفاقي مي افتاد؟ تو زمستون هست كه شيشه بخار مي كنه... حالا پوست بدن ما دقيقا نقش اون شيشه رو بازي مي كرد و همه اش قطرات آب روي بدن ما مي نشست و اين آدم رو كلافه مي كرد. مثلا عينك همش از روي دماغ سر ميخورد و لباس ها خيس آب مي شد و وقتي از هتل بيرون مي امديم شيشه هاي عينك بخار مي كرد.
ما صبح ها سعي مي كرديم زود از خواب بلند بشيم تا زود به صبحانه برسيم. چون SELF-SERVICE بود. حالا فكر هم نكنيد خيلي خبري بودااا... نه بابا پنير و كره و عسل و مربا و سان كوئيك بود.. ما فكر مي كرديم حتما سوسيس و كالباس و ميوه و اين جور چيزها هم هست ولي خبري نبود.
بعدش مي آمديم اتاق خودمون و بقيه خواب رو ميكرديم و ساعت يك ظهر مي رفتيم دريا تا 5 كه بازار ها باز ميشد.
بيشتر به بازار پرديس مي رفتيم چونكه....
از مرواريد و ونوس هم خوشم مياد و يك سري هم به اونا زديم و يك شب هم رفتيم ونوس برگر كه بدجوري تيغ خورديم. يك همبرگر دبل 4000 تومن. البته انصافا من با يك دونه اش سير شدم.
تفريحات نا سالم هم داشتيم ؛البته از نوع MEDIUM . آخه واسه LARGE مايه زياد ميخواد :D
ديگه اينكه تمام بدنم پوست-پوست شدم و همه ميگن خيلي سياه شدم.
به نظرم اينجا بايد بشه سفر نامه رسا.
دو شب آخر هم رفتيم بيليارد هتل شايگان كه دخترهاي خوشگل بيليارد بازي مي كردن. من راستش تا حالا فرصت نشده بود بيليارد بازي كنم ولي اينجا كه بازي كردم خيلي لذت بردم.
در اخر بهترين جا تو اين گرما فقط دريا بود. در خليج فارس شنا كردن بسيار لذت بخش بود.
يك نكته تو انتخاب هتل حتما دقت كنيد كه جاي خوب باشه. مثلا دفعه قبل هتلي كه ما رفته بوديم يك جايي بود كه از قسمت تجاري جزيره خيلي دور بود و كلي بايد پول تاكسي بدين ولي اين دفعه رفتيم هتل پارسيان كه هم ارزون بود و به همه جا نزديك بود. همسايه ديوار به ديوار زيتون و سيتي سنتر و پانيذ بود و دو قدم اونور تر پرديس بود. خلاصه اين نكته مهمي هست.
يك جايي رو هم كشف كرديم كه چلوكباب داشت كه فوق العاده ارزون بود؛ ظاهرا كه گوشت گوسفند بود و اميدوارم اين طوري باشه. هر پرس سلطاني 2500 بود و اسم رستورانش سالار بود. بقيه جاها خيلي گرون بود. ما يك شب رفتيم شبهاي كيش و فقط يك كافه گلاسه خورديم كه 4000 تومن بود... ديگه حساب غذا رو بكنيد.
*
ممنون از آسمان عزيز و اينكه چرا بعضي وقتها اينجا رو سياه ميبينه و بعضي وقتها سياه روشن واسه اين هست كه بعضي وقتها BACKGROUND وبلاگ من LOAD نميشه


[Link]


توضيحات

اسم اين وبلاگ برگرفته از كتاب
ما چگونه ما شديم اثر صادق زيبا كلام است
و چون من به شدت تحت تاثير
اين كتاب قرار گرفتم،نام
اينجا بدين سان شد و متذكر
ميشوم كه مطالب اينجا با آن
كتاب هيچ ارتباطي ندارد.

موسيقي(Music)

Click Here
Celine Dionne-That's way it is
(با سرعت 28.8Kbps تقريبا 4 دقيقه طول ميكشه تا آهنگ بارگذاري بشود)

Links


Blogroll Me!


پاتوق ها

BBC باحالش
صبحانه
سرخط
مجله سیاه سپید
بالام جان! نخبر؟
شمسی خانم اینا...

و غيره...

o چرا مينويسم؟

o همه چيز در مورد من؟

o شخصيتهاي محبوب

o تلگراف

 

>اندازه مناسب براي مرورگر 800X600 ميباشد<

-->