[7.04.2003]

اين چه امتحاني بود؟
به خدا كه خيلي سخت بود! ادبيات و رياضيات گسسته خيلي بودن ولي بفيه رله بود البته نه خيلي آسان ولي نسبت به بقيه خوب بود! اصلا فكر نميكردم اينقدر سوسول باشم وقتي به آخر هاي ادبيات رسيده بودم بغض گلوم رو گرفته بود... آخه خيلي ناحق هست! بين آدمي كه نخونده و كسي كه خونده هيچ فرقي نبود؛ چون خيلي از سئوال هاي ادبيات فرا تر از كتاب بود. به هر حال به اين بيخيالي بغضم گرفته بود ببين مثلا دخترها كه در شرايط عادي سكته ميكنن اين دفعه چي شده:)) خبر مرگ و ميرش بعدا مياد :)) خلاصه دهنمون سرويس شد. بايد ديد بقيه چه كار ميكنن؛ اگه اونا هم خراب كرده باشن كه خوب اميدي هست و گرنه ... بابا توانايي ما همين بود؛ حيف حيف... آقا تيپ سئوال ها با امتحان هاي سنجش و قلم چي زمين تا آسمون فرق ميكرد بقيه دوستام هم همه دمق... راستي يك كلمه ايي بود خوشبختانه ديكته اش رو بلد بودم ولي معني اش رو در لغت نامه هم پيدا نكردم(لغت نامه دهخدا روي سي دي) شعوذه و طامات يعني چي؟
*
چهارشنبه رفته بودم سي دي جديد ابي رو بگيرم(آلبوم جديد زائيده) تو شيراز مركز اين چيزها چهارراه زند هست. البته جاهاي ديگه هم هست ولي با 500-600 تومن اختلاف. خلاصه رفتيم به يكي از اين سي دي فروش ها گفتم سي دي ابي رو ميخوام. گفت برو 5 دقيقه ديگه بيا. بعد از چند دقيقه اومدم و اين ديدم يارو نيست! همين جوري داشتم اينور و اونور رو نگاه ميكردم كه يك دونه از پاسبان ها اومد و بهم گفت كه اون نواري(منظورش سي دي بوده) كه ميخواي اينجا نداشتش رفته از خونش بياره. آخرش يارو اومد سي دي رو داد ولي من خيلي تو كف اين پاسبان رفتم آخه نا سلامتي تو ظاهر هم كه شده بايد قانون رو رعايت بكنن. من نميدونم اين همه تو قسمت حوادث روزنامه مينويسه يك باند تكثير فيلم ها و موسيقي هاي مبتذل دستگير شد؛ رو چه كساني دستگير ميكنه؟؟ خيلي جالبه.
*
اين عكس هاي مجله سقف رو ببيند. با ديدن اين عكس ها تازه فهميدم وقتي اون يارو اومد و گفت: "شرم بر تو بوش" چي گفته. خودش خوب سربازها و رئيس جمهور كشورش رو ميشناخت. حتي حيوانات هم اينجوري با هم رفتار نميكنن. اين بوش گندي در عراق زده كه بوش تا اينجا مياد. فعلا كه نه خبري از دموكراسي هست و نه سلاح هاي كشتار جمعي. بيچاره مردم عراق! عمري گرفتار يك ديكتاتور پليد بودن و حالا اين گوساله ها. نميدونم چي بگم.
*
بخش فارسي سايت صداي آمريكا بخشي را به منظور آموزش راه هاي مقابله با سدهاي اينترنتي راه اندازي كرده است. حتما استفاده كنيد اگر بلد نبوديد. در ضمن اگر دلتون ميخواهد سر فصل آخرين اخبار رو بر روي گوشي موبايل خودتون داشته باشيد شماره تلفن همراه خودتون رو به آدرس: ankbut@voanews.com بفرستيد.
*
تو سلموني بودم و روزنامه ايران روي ميز بود. يك مطلب جالب ميخواندم. در مورد شهر كهنوج بود كه وضعيت مردمانش بعد از خشكسالي بسيار وخيم هست و هر دو هفته يكبار برايشان با تانكر با آب مي اورند و بسيار تهي دست هستن كه حتي توانايي تهيه نان را هم ندارند و در كپر زندگي ميكنند. حتي پول خريد كتاب هاي مدرسه را براي بچه هايشان ندارند. هيچ دكنر حاضر نميشه به اين شهر بره و وضعيت بهداشتي هم خيلي خراب هست. بعد با فرماندار شهرستان كهنوج مصاحبه كرده بود و يك حرف جالب زده بود: “حالا كه روز همبستگي با مردم افغانستان و فلسطين و عراق داريم؛ اي كاش روز همبستگي با مردم كهنوج را هم داشتيم” جالب اينجاست كه تلويزيون رئيس هلال احمر را دعوت ميكنه و در تلويزيون با افتخار ميگنه 50 تا كاميون دارو به عراق فرستاديم. در صورتيكه هموطنان خودمان به يك كاميون دارو نياز دارند! اين هست وضعيت مردمان يك كشور كه پنجمين يا ششمين صادركننده نفت در جهان هست. اي كاش اون حاج آقا و حاج خانم هايي كه تو شب هاي عاشورا و تاسوا براي خودنمايي اين همه نذر ميكنند! يكمي از اين نذورات به اين بدبختها بدهند. لازم نيست زياد دور بروند. همين ده پياله شيراز وضعش خيلي خرابتر هست. اين مقاله در 3 تير ماه در روزنامه ايران نوشته شده بود كه متاسفانه تو آرشيو سايتش نبود.

[7.03.2003]

السلام و عليك!
امشب اولين شب من هست كه درست حسابي نشستم و دارم با اينترنت حال مينمايم!
از حدودهاي عيد يک کيلو بايت اينترنت خوش از گلوم پايين نرفته
ديگه درس رو ول كرديم و توكل به خدا... خدا وكيلي هر چي خير هست همون بشه... ولي انصافا تا اونجايي كه ميتونستم تلاش كردم و تو آزمون آزمايشي سنجش هم رتبه خوبي آوردم كه اگر تو كنكور هم اينجوري بشه ديگه قبوليم و دي دي دي ريم ريم...... خدا تو كه عادل هستي! خودت نتيجه كارمون رو بي ثمر نگذار.. آمين
*
حالا از گشت و گذار مون در وب بگيم كه : امشب فهميديم اين بابا بدرقم عاشق شده و به دادش برسيد.
بعدش ديدم آبي رفته بوده دبي و اونجا حسابي حال کرده ولي کلي تيريپ بچه مثبت بازي در آورده. بعدش يک سايتي باز شده(شايد خبر داشته باشين و شايد نه) به نام آبکش که کلي باحاله و بسيار خنده شد... نبوديم چه اتفاقاتي افتاده:)) فعلا اين از اين.
*
ميخوام يک دستي به سر تيپ وبلاگم بکشم... از قيافه اش خوشم نمياد. يعني اين قالبي که آلان داره بيشتر به درد وبلاگهاي پر خواننده ميخوره که بايد حجمش کم باشه... اگر هم دقت کنيد همه اش با HTML هست و به جز Background و اون نشون سر خط ها ديگر چيز گرافيکي ندارم...اما من که ويزيتور ندارم و بهتر بزنم تو کار قرتي گري و حسابي بسازمش و البته يکمي بايد بزنم تو کاره Photoshop که فکر کنم يک ۳ هفته ايي طول بکشه تا اينجا رو به راه بشه. از اين حالت سياه هم بدم مياد. سياه چيه؟؟ بيشتر اون بچه رواني هاي شاعر ديوانه رنگ وبلاگ هاشون رو سياه ميکنن... اصلا خوشم نمياد و نميدونم چرا اينجا رو سياه کردم. خلاصه بريد اينجا تيپ وبلاگهاي ديگه رو ببينيد ! تازه ميتونيد به ريختشون راي هم بديد.
*
اگر خر تشريف دارين حتما عضو حزب خران بشويد. شرايط اينکه تشخيص بديد که خر هستيد يا نه ؟ تو خود سايت نوشته
*
عرض شود که از شنبه شب اين کامپيوتر شريف رو به اتاقم منتقل ميکنم و ديگه هميشه آنلاين خواهم بود... به زودي هم اين کامپيوتر آپ تو ديت خواهد شد و ما هم طعم شيرين WINDOWS XP را خواهيم چشيد... از خجالت مرديم از بس گفتيم ويندوزمون ۹۸ هست.
خلاصه اگر اين کنکور لعني رو هم قبول بشم دنيا کلي به کام خواهد بود.
*
اين سايت کاريکاتوريست مجله ۴۰ چراغ(زياد زور نزن! سايتش کار نميکنه) هست به نام آقاي بزرگمهر... کميک سرتيپ هاش خيلي باحاله.
*
خدمتتون عارضيم که اينهم عکس يک يارو بعد از شکنجه در زندان هست. بسيار فجيع است. به خدا اين سران دولت ايران ميتونن يک سايت راه بياندازند از انواع شکنجه هاشون؛ ميزنه رو دست ٌROTTEN.
*
يک جمله ايي شنيدم کلي حال کردم: "پدر در حکم سر خانواده هست ولي مادر گردن هست که سر رو مي چرخاند" اين حقيقت خانواده هاي ايراني هست! يعني به ظاهر همه کاره پدره ولي اگر مادر نباشه کارها رديف نميشه.
*
اينهم زندگي نامه گوگوش که در وبلاگ زيتون ديدم. واقعا جالب بود. من که خبر نداشتم اينجوري بوده.. البته مادرم گفته بود که از بچگي تو کابره ها بوده.
*
مشاالله چقدر زر زر نموديم... آلان اينقدر خوش به حالمان هست اميدوارم بعد از نتايج هم اين طور باشه.